طراحی لوگو کار راحتی نیست. این لوگو چقدر آشناست! انگار شبیه به اینو جایی دیدم. خب … دوتاش رو کنار هم بچسبونم و منتشر کنم و دست طراحشو رو کنم 🙂 هشتگ کپی – هشتگ دزدی – هشتگ دیدی فهمیدم؟ – هشتگ زرنگ… قوانین کپی رایت (Copy Right) لوگو که به نام های حق تکثیر، حق نشر یا حق نسخه برداری لوگو نیز شناخته می شود؛ نوعی حمایت از مالکیت معنوی بوده و حقوق و قوانینی نظیر تکثیر، نشر و الگوبرداری از اثر را شامل می شود . این اثر می تواند طراحی لوگو باشد که به نام یک برند ثبت شده است. به همین علت قبل از طراحی لوگو بهتر است از قوانین کپی رایت لوگو آگاه باشید.
فهرست مطالب
- 0.1 به نقل از تورج صابریوند: «بیمسئولیتی است که با دیدن هر شباهتی بلافاصله شبکههای اجتماعی را پر کنیم از قضاوتهای نامحترمانه و بدون استدلالی که طراح را متهم به کپیکاری کنیم. این رفتارها بیآنکه چیزی به گرافیک و دیزاین ایران اضافه کند؛ در کمین، مترصد دیزاینی نشسته تا به لوگوی مهمی یا طراحش هجمهها کند و فضا را آلوده»
- 0.2 «لوگو دیزاین» و مسئله کپی
- 0.3 یک مثال ساده
- 0.4 آژانسهای طراحی و برندینگ سیبل شوند، نه کسبوکارها
- 0.5 شباهت برخی کارهای گرافیک بسیار زیاد است، آیا این یک اتفاق است یا ..
- 1 چگونه بفهمیم یک لوگو کپی است یا نه؟
متهم کردن آثار به کپی و دزدی بودن چیزیه که این روزها زیاد اتفاق میافته.
به نقل از تورج صابریوند: «بیمسئولیتی است که با دیدن هر شباهتی بلافاصله شبکههای اجتماعی را پر کنیم از قضاوتهای نامحترمانه و بدون استدلالی که طراح را متهم به کپیکاری کنیم. این رفتارها بیآنکه چیزی به گرافیک و دیزاین ایران اضافه کند؛ در کمین، مترصد دیزاینی نشسته تا به لوگوی مهمی یا طراحش هجمهها کند و فضا را آلوده»
«لوگو دیزاین» و مسئله کپی
لوگوی برندها و سازمانهایی عوض نمیشود که تعطیل شده باشند. گویی این قاعده برندهای مهم جهان است. این سوی و آن سوی جهان سازمان و برندها هرچند سال یکبار لوگوهایشان را بهروز میکنند. نه برای تنوع که برای نشاندادن پویایی و بهروزبودن برند و سازمانشان. مخاطبان نمیدانند درون سازمانها و برندها چه میگذرد، تغییرهایی هم که در ساختار و در کارشان میدهند لزوما برای مخاطبان محسوس و ملموس نیست. همین است که صاحبان برندها و مدیران سازمانها تصمیم میگیرند برای نشاندادن زندهبودن و پویایی سازمان، تغییرهایی در چهره بیرونی سازمان انجام دهند. این دلیل اصلی تغییرهای لوگوهای برندهای جهان است. از سازمان ناسا و شرکتهای هواپیمایی بینالمللی گرفته تا برندهای غذایی و شرکتها متوسط همه، همین کار را میکنند. از این روست که تغییر لوگوی شبکه سوم سیما هم فهمیدنی است. شبکه سه این کار را در زمان درستی هم انجام داده. این شبکه همزمان با تغییر کیفیت تصاویرش به HD لوگویش را تغییر داده. همزمانی تغییر لوگو با یک اتفاق مهم در آن سازمان تصمیم درستی است.
در لوگوی جدید شبکه سه، طراح هویت لوگو را حفظ کرده و به قاعده بازطراحی بسیاری از برندهای جهان سعی در سادهترکردن آن داشته. تصمیم درستی گرفته که المان سمت چپی را کوتاهتر کند. این شاید تنها چیزی بود که میشد کوتاه کند تا لوگو سادهتر شود. اینکه بعد از چنین کاری نتیجه شبیه لوگوی دیگری شده غیرقابل کنترل است. آنچه در لوگو دیزاین، مهم است یکی تأثیری است که در شخصیت برند و سازمان میگذارد و دیگری اثری است که در ارتباطات بصری میگذارد. چه شبیه لوگوی دیگری باشد، چه نباشد. این همه لوگو در جهان طراحی شده، هیچ کسی نمیتواند پیش و پس از طراحی تکتک لوگوهای جهان را نگاه کند و مطمئن شود که شبیه این لوگو در جهان وجود ندارد. عموما هر لوگویی چند لوگوی شبیه به خودش دارد. بهجای این حاشیهها باید نشست و تحلیل کرد که آیا تأثیر لوگوی جدید در ارتباطات بصری آن برند منطبق با هدفهای پیش از طراحی بوده یا نبوده. دیزاین لوگوی شبکه خبری CNN، شبیه لوگوی برند White Westinghouse است. این شباهت هیچ لطمهای به هیچکدامشان نزده. اینان نه رقیب هم هستند و نه این شباهت فرمی، اهمیتی در ارتباط بصری این دو برند با مخاطبانشان دارند.
لوگو شبکه 3
واضح است که لوگوی جدید شبکه سه، در ادامه لوگوی قبلی آن است و منطق دیزاین آن کاملا واضح و روشن است. بیمسئولیتی است که با دیدن هر شباهتی بلافاصله شبکههای اجتماعی را پر کنیم از قضاوتهای نامحترمانه و بدون استدلالی که طراح را متهم به کپیکاری کنیم. این رفتارها بیآنکه چیزی به گرافیک و دیزاین ایران اضافه کند در کمین، مترصد دیزاینی نشسته تا به لوگوی مهمی یا طراحش هجمهها کند و فضا را آلوده. طراحی لوگو، برای کسی که مدام در حال طراحی است اصلا کار سختی نیست که بخواهد برای آن خود را درگیر چنین مخاطرههایی کند. شباهتهای ساختههای بشر در همه زمانها بوده. حتی آن زمان که نه شبکه اجتماعی در کار بوده، نه اینترنتی و نه ارتباطی بین آدمها در قارههای مختلف.
مطمئن هستم که همهی ما از کودکی این ضربالمثل را از بزرگترها به دفعات شنیدهایم؛ هر گردی گردو نیست.
من فکر میکنم هر دو خط موازی (=) لوگو تپسی نیست. هر علامت درصد (٪) لوگوی زرینپال نیست، هر علامت تعجبی (!) لوگو اسنپ نیست و هر مورد دیگری.
فلسفه، ماهیت و جزییات لوگو است که آن را از دیگر لوگوهای مشابه، تمیز میدهد. اما نگرانی من این است که سناریو طراحی لوگوها توسط آژانسهای طراحی و برندینگ، فلسفهبافی باشد!
آنچه در لوگو دیزاین، مهم است یکی تأثیری است که در شخصیت برند و سازمان میگذارد و دیگری اثری است که در ارتباطات بصری میگذارد. چه شبیه لوگوی دیگری باشد، چه نباشد. این همه لوگو در جهان طراحی شده، هیچ کسی نمیتواند پیش و پس از طراحی تکتک لوگوهای جهان را نگاه کند و مطمئن شود که شبیه این لوگو در جهان وجود ندارد. عموما هر لوگویی چند لوگوی شبیه به خودش دارد. باید تحلیل کرد که آیا تأثیر لوگوی جدید در ارتباطات بصری آن برند منطبق با هدفهای پیش از طراحی بوده یا نبوده .
فلسفه یا فلسفهبافی؟
مرسومترین و عمومیترین سِیر طراحی لوگو، احتمالا با احساس نیاز در صاحبان یک کسبوکار شروع میشود. این احساس نیاز میتواند ریشه در تغییرات سازمانی و استراتژیهای آنها داشته باشد. نسبت به پیشینهی آژانسهای طراحی و برندینگ، یک آژانس انتخاب میشود. از سوی صاحبان کسبوکار بریفی در اختیار آژانس قرار میگیرد. در این بریف تمام خواستههای صاحبان کسبوکار مطرح میشود. تمام مفاهیم و فلسفههایی که ترجیح میدهند در لوگو وجود داشته باشند، اولویتبندی میشود.
قاعدتا باید با توجه به بریف دریافتی و فلسفههای مطروحه، ایدهپردازی شود. نتیجه ایدهها و همفکریها میشود چندین اِتود از لوگو طراحی شده. اما ترس و نگرانی من آنجاست که نتیجه جستجو مفاهیم و فلسفههای دریافتی از صاحبان کسبوکار، انتخاب طرحهایی از قبل طراحی شده باشد که بتوان با تغییر جزیی یا حتی بدون تغییر، دیگر مفاهیم و فلسفهها را به آنها پیوند زد و اصطلاحا برای آن، فلسفهبافی صورت بگیرد.
یک مثال ساده
برای مثال لوگو تپسی را که این روزها همه درباره کپی بودن آن صحبت میکنند، در نظر میگیریم.
لوگو جدید تپسی توسط استدیو طراحی شیزارو، طراحی شده است.
اما قبل از طراحی لوگو جدید تپسی توسط شیزارو، لوگو شرکت نکسا، فعال در زمینه سرمایهگذاری و ساختن لوکسترین و مدرنترین پروژههای مسکونی در ایران، توسط یکی از آژانسهای طراحی و برندینگ در ایران، یعنی وَند برندینگ طراحی شده بوده است.
در اینکه تمام آژانسهای طراحی و برندینگ، پروژههای همدیگر را رَصد میکنند، شکی نیست. پس احتمالا استدیو شیزارو هم از این موضوع مستثنا نباشد. در نتیجه این احتمال وجود دارد که لوگو شرکت نکسا، توسط شیزارو رصد شده باشد.
فاجعه زمانی اتفاق میافتد که قسمتی از همان لوگوهای رصد شده توسط آژانسها، با اعمال تغییرات جزیی در مسیر فلسفهبافی قرار بگیرند. مانند مفاهیمی که برای لوگو تپسی بیان شده است؛ حرکت، خطوط کف خیابان، حرف تـ و…
اما آیا واقعا این مفاهیم، فلسفه طراحی لوگو جدید تپسی را تشکیل دادهاند یا اینکه برای یکی از لوگوهای مشابه که تغییر یافته است، فلسفهبافی صورت گرفته است؟
در مورد لوگو جدید تپسی، غیر از لوگو نکسا، به نظر من لوگو فست کلیک نزدیکترین و شبیهترین لوگو از کسبوکارهای ایرانی به تپسی است. من فکر میکنم اگر یک نفر حق دلخوری شدید و شکایت از این ماجرا داشته باشد، قطعا فست کلیک است.
آژانسهای طراحی و برندینگ سیبل شوند، نه کسبوکارها
اینکه در واقعیت کدام سناریو (فلسفه یا فلسفهبافی) در طراحی یک لوگو اجرا میشود، احتمالا تا ابد در قلب و ذهن تیم سازنده لوگو محبوس میماند. مانند قلب دیوی جونز در داستانهای دزدان دریایی کاراییب که در یک صندوقچه از آن محافظت میشد.
صاحبان کسبوکار نیز خیلی راحت مانند خدمه کشتی، فلسفههای بافته شده را میپذیرند و با عباراتی مثل گیر کردن گلو پیش لوگو جدید، رنگ تازهای به برند خود میبخشند. اما شاید واقعیت چیز دیگری باشد!
شباهت برخی کارهای گرافیک بسیار زیاد است، آیا این یک اتفاق است یا ..
چگونه بفهمیم یک لوگو کپی است یا نه؟
سخن پایانی
همانطور که در ابتدای این یاددشت اشاره داشتم، هر گردی گردو نیست. هر لوگویی مشابه به لوگوی دیگر، کپی نیست. از نظر من لوگو تپسی یک لوگو کپی شده نیست.
نگاه من در این یاددشت معطوف به پشتپردهی طراحی لوگوها است. که آیا طبق فلسفههای موجود طراحی صورت میگیرد یا اینکه بعد از دیدن طرحهای مشابه، با تغییرات جزیی برای آنها فلسفهبافی شکل میگیرد.
من طراح لوگو نیستم، اما میتوانم درست را از اشتباه تمیز دهم. اینکه چه مسیری برای طراحی لوگو درست و چه مسیری اشتباه است. من امیدوارم تمام طرحها با فلسفه خاص خودشان ایجاد شوند. از همان ابتدا…