خانهدیجیتال مارکتینگهفت درس بازاریابی که می توان از فیلم “ما همه با هم هستیم” یاد گرفت – بخش دوم
هفت درس بازاریابی که می توان از فیلم “ما همه با هم هستیم” یاد گرفت – بخش دوم
30 خرداد , 1398
فهرست مطالب
از جدید ترین ساخته کمال تبریزی چه درس هایی می توان گرفت؟
درس های استارتاپی/بازاریابی از فیلم "ما همه با هم هستیم" جدید ترین ساخته کامل تبریزی
چرا فیلم ما همه باهم هستیم؟
دیشب رفتم سینما تا آخرین ساخته کمال تبریزی را ببینم. این فیلم یکی از پر بازیگرترین فیلمهای ایران است. در بین فیلم متوجه نکاتی مرتبط با بازاریابی و استراتژیهای فروش شدم. که کارگردان خواسته یا ناخواسته از آن در فیلم استفاده کرده است. نکاتی که قطعاً همه بازاریابها و مدیران محصول بهخوبی با آن آشنایی دارند. خودکاری از جیبم بیرون آوردم و شروع به نوشتن ایدهها کردم. میخواهم راجع به 7 درس بازاریابی صحبت کنیم. که میتوان از فیلم "ما همه باهم هستیم" ساخته کمال تبریزی بهخوبی یاد گرفت صحبت کنیم. البته دقت داشته باشید که قصد من تبلیغ این فیلم نیست. شغل من هم نقد فیلم نیست. صرفاً این نکات را در این فیلم دیدم. شاید ازنظر دکوپاژ، دیالوگ، داستان و... فیلم خوبی نباشد. اما نکاتی درون آن بود برای من جذاب است. در مقاله قبلی و این مقاله سرجمع به هفت درس بازاریابی اشاره می کنیم. مشاهده بخش اول مقاله هفت درس بازاریابی که می توان از فیلم "ما همه با هم هستیم" یاد گرفت را از اینجا بخوانید.
4- برای زندهبودن متقاعد کنید اینطوری قهرمان میشوید
اگر باور قلبی به کاری که میکنید ندارید همینالان کارتان را ترک کنید. عشق و علاقه به کار بسیار مهم است. میدانستید مبنای علم بازاریابی بر اساس علم جنگآوری نگاشته شده است؟ حتی یکی از اولین نویسندههای کتابهای بازاریابی یک افسر آلمانی بوده است. فروش محصول یعنی جنگیدن و در جنگ استراتژی حرف اول را میزند. با داشتن استراتژیهای خوب برای زنده ماندن خودتان بجنگید. اینطوری هم زنده میمانید، هم قهرمان میشوید. مردم قهرمانها را دوست دارند. آنها داستانها را باور میکنند و تحت تأثیر تلقینهای شما قرار میگیرند. حتی اگر بخواهید نهنگها را از خودکشی دستهجمعی منصرف کنید، میتوانید. بهشرط اینکه به خودتان باور داشته باشید.
5- انسان باور را میخرد ، نه محصول را
البته اصل جمله بالا تحریفشده جمله ست گادین است. (البته مطمئن نیستم من از ژان بقوسیان شنیدم) که میگوید مردم پیشنهاد را میخرند نه محصول را. هدف این جمله این است که بگوید کمپین درفروش چقدر مهم است. اما چیزی که من میخواهم بگویم قدری متفاوت است. حتماً تا حالا داستانهای زیادی را راجع به استارتاپ ها شنیده یا خوانده اید. همه آنها از موفقیتها بوده نه؟ معلوم است چون کسانی که شکستخوردهاند هیچوقت کتاب ننوشتهاند. هیچوقت سخنرانی نکردهاند. در مقاله ارزش یک تجربه چقدر است اشاره کردیم که در سیلیکون ولی تجربههای شکست بسیار باارزش است.همه ما داستانها را دوست داریم. مردم عاشق شنیدن و باور کردن داستانهایی هستند که راجع به کسبوکارها میشنوند. قطعاً میخواهند داستان خودشان را داشته باشند. که از صفر به یک رسیدهاند.
راجع به کسبوکارها و استار تاپهای موفق چه داستانهایی بلدید؟
یکی از بهترین استراتژیها بازاریابی ساخت داستان وقعی راجع به کسبوکار نوپا است. در کتاب هنر شفاف اندیشیدن اثر رولف دوبلی ترجمه عادل فردوسی پور میخوانیم که : ... در رسانهها خطای داستانها مثل بمب صدا میکند. مثلاً یک ماشین روی یک پل در حال حرکت است که یکدفعه پل فرومیریزد. حالا چه چیزی را روز بعد خواهیم خواند؟ ماجرای این راننده بدشانس را خواهیم شنید که از کجا آمده بود و قصد داشت به کجا برود. زندگینامه آن را میخوانیم ، کجا متولدشده بود. چند تا بچه داشت. اگر او زنده بماند و بتواند مصاحبه کند خواهیم شنید که دقیقاً در لحظه فروپاشی پل چه حسی داشته است؟ نکته اصلی این است که حتی یکی از این داستانها هم به علت اصلی حادثه نخواهد پرداخت. به نظر میرسد که داستانها در نظر خریداران محصول بیاهمیتاند، اما اینطور نیست گوگل بهخوبی این نکته را در سوپر بول نشان میدهد. اگر میخواهید راجع به استراتژی داستان بیشتر بدانید اینجا کلیک کنید. پس بهتر است جمله بالا را اصلاح کنم،
انسانها باور میکنند بعد میخرند. چیزی برای باور کردن و همزادپنداری دارید؟
6- شل نکنید...
یکی از جذابیتهای طنز فیلم ما همه باهم هستیم این است که جواد عزتی مدام به کاپیتان پرواز که قصد دارد هواپیما را در خلیج همیشه فارس غرق کند مدام میگوید شل نکن کاپیتان. اگر شل کنید به فنا خواهید رفت. این قاعده تمامی بازیهاست. میزان انگیزه شما برای فروش محصولتان چقدر است؟
قبل از راهاندازی استارتاپ؛ یک روانشناس خوب پیدا کند
داشتن انگیزه درفروش خیلی مهم است. من به همهکسانی که قصد راهاندازی استارتاپ دارند این جمله را میگویم. قبل از راهاندازی استارتاپ یک روانشناس خوب پیدا کن. چرا؟ چون قطعاً در 60 روز اول افسردگی خواهید گرفت. گاهی وقتها توهمات ما از کسبوکار و کارآفرینی( توهم که نه رؤیاهای کارآفرینانه ما) باعث میشود به چیزهایی فکر کنیم که چندان واقعی نیستند. وقتی تازه استارتاپ را راهاندازی میکنیم میفهمیم. آن دو دوتا چهارتا های کاغذی آنقدرها هم واقعی نیستند. و تازه باید شروع کنیم به یادگیری استراتژیهای واقعی برای فروش محصول و خدمات. اگر شل کنید کار تمام است. سعی کنید انگیزه خودتان را حفظ کنید. سراغ کسانی بروید که با شما همعقیدهاند. اینطوری شانس موفقیت شما بیشتر است. در کتاب روشهای افزایش بهرهوری ژان بقوسیان، بهخوبی بااینکه چطور همیشه انگیزه و انرژی خودمان را بالا نگهداریم، آشنا میشویم.
7- جوجهتیغی باشید، نه روباه
در کتاب از خوب به عالی جیمز کالینز میخواهیم که در یک افسانه قدیمی یونانی آمده که مردم دودسته هستند: جوجهتیغیها و روباهها. روباه ها خیلی چیزها میدانند. باهوش هستند. زیبا هستند. و... اما جوجهتیغی زشت هستند. مدام مشغول خوردن هستند. ولی آنها یکچیز را خیلی خوب میدانند. خیلی از ما همینطور هستیم صدها روش برای فروش محصولات و بازاریابی بلدیم اما نتیجه هیچ. پس کی قرار است شروع کنید؟ روباهها مدام در حال نقشه کشیدن برای راهاندازی کسبوکار، یا فروش محصولی هستند. اما جوجهتیغیها از صفر شروع میکنند. کمکم توسعه میدهند. و موفق میشوند. شروع کنید به اجرای سادهترین روشی که بلدید. اینطوری شانس موفقیت شما خیلی بیشتر است. میخواهید راجع به جوجهتیغیها و روباهها بیشتر بدانید؟
سخن آخر
پس در این مقاله با هفت درس بازاریابی که می توانیم پس از تماشای فیلم "ماهمه با هم هستیم" یاد بگیریم اشاره کردیم. استراتژیهای مثل بازاریابی مستقیم، و استراتژی داستان آشنا شدیم. یاد گرفتیم که چطور تلقین میتواند بر روی انسان تأثیر بگذارد. یاد گرفتیم که اول باید مردم را دوست خودمان کنیم، سپس به دوستانمان بفروشیم. و برای قهرمان شدن باید با تمام توان سعی کنیم زندگی را به زنده ها بفروشیم.و اینکه اگر شل کنیم کلاهمان پس معرکه است! امیدوارم از این هفت درس بازاریابی به خوبی در راستای اهدافتان استفاده کنید.
این مقاله چقدر مفید بود؟ با کلیک روی ستاره ها رتبه بده تا بدونیم چه مدل مقالاتی بنویسیم...